هدف از سره گویی و سره نویسی

    زیان‌های واژگان بیگانه

kazazi 6525452

  

یکی از هدف‌های سره گویی و سره نویسی این است که از  زیان هایی که واژگان بیگانه به ساختار آوایی و گوشنواز زبان پارسی، و همچنین رسایی، پختگی و استواری آن وارد می‌کنند، جلوگیری کنیم. اینکه زبان پارسی  نمی‌باید وام‌واژه‌ها را در خود راه دهد، دیدگاهی دانشوارانه و بر پایه برهان‌های زبان شناختی است. زبان پارسی بسیار پیشرفته است. زبانی بوده است بسیار پویا. از دید زبان شناسی تاریخی، پیشرفته‌ترین زبان کنونی است. این از آنجاست که زبان آیینه فرهنگ است. فرهنگی که پویاست، زبانی هم سنگ و هم ساز با خویش را پدید می‌آورد. فرهنگ ایرانی چون فرهنگی پویا و پیشتاز بوده است، زبان پارسی هماهنگ با آن بسیار دگرگون شده و پیشرفت کرده است. زبان پارسی امروز ساختاری دارد که با بسیاری از دیگر زبانهای جهان هم روزگار نیست. به سخن دیگر، آن زبانها از دید کاربردهای سرشتین و بنیادین، در روزگاران و در ساختارهایی مانده‌اند که دیری است زبان پارسی از آنها گذشته است. دیگر زبانهای جهان با پارسی دری یا همان پارسی نو، هم روزگار نیستند. برای نمونه با پارسی میانه سنجیدنی‌اند، حتی با پارسی‌باستان. اگر زبان پارسی که بسیار پیشرفته است، از این زبانها که در سنجش با آن هنوز کهن مانده‌اند واژه بستاند، برخود زیان زده است. این واژ‌ه‌ها با ساختارها ، هنجارها و رفتارهای زبان پارسی سازگار نیستند. از این روی آنها را گزند می‌رسانند و بر‌می‌آشوبند. بدان می‌ماند که شما پاره‌ای از پلاس یا بوریای ستبر درشت را بر پرنیانی نغز و رخشان بپیوندید و بدوزید. پیداست که این دو با یکدیگر سخت ناسازند. نخستین و آشکارترین زیان و گزندی که زبانهای بیگانه به زبان پارسی می‌زنند آن است که بافتار آهنگین و خنیایی و هموار و گوش نواز، آوایی را در این زبان از میان می‌برند. واژ‌ه‌های ایرانی هنگامی که از روزگاران باستانی میانه به روزگار نو رسیده‌اند، واژه‌های پارسی شده‌اند(پارسی دری)، از دید ساختار آوایی،‌ سوده و ساده و نرم و هموار گردیده‌اند. برای نمونه، یک واژه درشتناک گران اوستایی مانند خورنه [khoarnah] در پارسی شده است  فر  [far] . از دید ساختار آوایی، به فرجام خود رسیده است؛‌ یعنی واژ‌ه‌ای مانند «فر» بیش از این سوده و کوتاه نمی‌تواند بشود. اما واژه‌هایی که ما از زبانهای دیگر می‌ستانیم، می‌توانند واژ‌ه‌های درشت و گران و ناهموار باشند که آن ساختار دلاویز آوایی را از میان می‌برد.

 

اما خواست سره‌نویسان بازگشت به زبان زمان روزگار فردوسی نیست؛ اگر نوشته‌ها و سروده‌های پارسی گرایانه امروز به زبان فردوسی می‌ماند، از آن روی نیست که آن نویسنده یا سراینده، آن زبان را به کار می‌گیرد یا می‌خواهد به شیوه فردوسی بسراید. از آنجاست که زبان پارسی بدان سان که استاد توس یا سعدی به کار گرفته است، از دیدی دیگر، نزدیک‌ترین زبان به زبان سرشتین پارسی است. هنگامی که ما می‌کوشیم به این زبان برسیم، خواه‌ناخواه، آنچه به دست می‌آوریم، نزدیک فردوسی خواهد بود؛ 

kazzazi 027

 

بی نیازی زبان پارسی از واژه‌های بیگانه:

 

زبان پارسی زبانی است توانمند و بی‌نیاز. اگر گاهی به وام‌واژه‌ها نیاز دارد، این نیاز در همان مرز و اندازه‌ای است که هر زبان می‌تواند داشت، و حتی بسیار کمتر از بسیاری از دیگر زبان‌ها نیازمند وام‌واژه‌هاست. این توانمندی در زبان پارسی برمی‌گردد به سامانه و دستگاه واژه‌سازی در این زبان که بسیار نیرومند و کارآمد و آفرینش گرانه است و حتی بی‌کرانه است. ما می‌توانیم بی‌شماره در پارسی واژه بسازیم. زبان پارسی مانند بسیاری از زبانهای جهان کالبدینه نیست؛ بدین‌سان که پیمانه‌ها و ریخت‌های از پیش نهاده‌ای برای واژه‌سازی در این زبان نمی‌بینیم. زبان پارسی بسیار نرمش‌پذیر است؛ به موم می‌ماند: خود را با توان زبانی در به کار برنده خویش دمساز می‌گرداند. هر چه مایه و توان و دانش شما در زبان پارسی بیشتر باشد، این زبان را آسان‌تر و مایه‌ورتر می‌توانید به کار بگیرید. برای همین است که این زبان در جهان سرود و سخن و شعر شده است. برای آنکه سخنور می‌تواند آنچه را در درون او می‌‌گذرد، به یاری این زبان روشن‌تر و رساتر باز گوید. او زبان پارسی را بیش از هر زبان دیگر می‌تواند از آن خود کند و می‌تواند زبانی ویژه و شیوه شناختی در پارسی برای خود بیابد. برای نمونه، یکی از واژه‌های بسیار آشنا در زبان پارسی، واژه «دست» است. با این واژه می‌توان ده‌ها واژه ساخت؛ گذشته از آن واژه‌ها که دیگران پیش از این، از این واژه ساخته‌اند. بسنده است که این واژه را با واژه دیگر بپیوندید تا واژه‌ای نو به دست آید: فرادست، فرودست، زیردست، زبردست، بالادست، پایین‌دست، دستاویز، دستبند، دستگیره و... حتی می‌توانیم فرهنگی خرد از واژگانی را که تاکنون با این واژه ساخته شده است فراهم بیاوریم. از این روی، این زبان در سرشت و ساختار، زبانی تُنُک مایه نیست که از برآوردن نیازهای روز ناتوان باشد و بخواهد از وام واژه‌ها بهره برد. ناتوانی، کمبود و بی‌توشی از زبان پارسی نیست، از کسانی است که این زبان را به کار می‌گیرند. از این روی می‌توان از واژگان بیگانه بپرهیزید؛ برای واژگانی که به هر انگیزه‌ای در این زبان راه جسته است، برابرهای پارسی بیابیم؛ اندک‌اندک این واژه‌ها را هم از بان برانیم؛ و آن واژگان دیگر را به جای آنها بنشانیم. ما اگر گاهی اندک نیاز داشتیم که واژه‌ای را از زبان دیگر بستانیم، برآنم که ‌می‌توانیم چنین کرد..

                                                                                      

]بر گرفته از سخنان دکتر میرجلال‌الدین کزازی[

دکتر میر جلال الدین کزازی چهره ماندگار "ادبیات فارسی"

mandegar 09

دكتر مير جلال الدين كزازي استاد بر جسته ادبيات فارسي كه متولد خاك فرهنگ پرور كرمانشاه است به عنوان يكي از۲۴ چهره ماندگار كشور معرفي شد.پنجمين همايش چهره های  ماندگار به منظور نكو داشت از فرهيختگان علمي - فرهنگي هنري با حضور ده ها تن از محققان - پژوهشگران و چهره هاي علمي و فرهنگي كشور در محل مركز همايش هاي بين المللي صدا و سيما بر گزار شد.

 

در اين مراسم دكتر مير جلال الدين كزازي به عنوان چهره ماندگار ادبيات فارسي كشور معرفي شد.
هم چنين دكتر پرويز كردواني در رشته جغرافيا، دكتر منوچهر ستوده در رشته جغرافياي تاريخي، دكتر اسماعيل حاكمي والا در رشته ادبيات فارسي، هوشنگ مرادي كرماني در رشته داستان نويسي، دكتر علي اكبر فرهنگي در رشته مديريت، آيت الله سيد محمد موسوي بجنوردي در رشته حقوق خصوصي و زنده ياد منوچهر آتشي در رشته شعر به عنوان چهره هاي ماندگار مورد نكو داشت و تجليل قرار گرفتند .

پیگیر (بیو گرافی) استاد کزازی

براي نخستين نوشته بر آنيم كه خوانندگان گرانمایه را با استاد آشنا كنيم: 
  

استاد دكتر مير جلال الدين كزازي به سال ۱۳۲۷ خورشيدي در خانواده اي فرهيخته ـ که از بنیانگذاران شیوه ی نو آموزش در این سامان بودند ـ در كرمانشاه زاده شد و آموزش خود را تا دريافت ديپلم طبيعي(تجربي) در همين شهر گذراند و در سال ۱۳۴۶ به دانشكده ي ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران راه يافت .كارشناسي و كارشناسي ارشد را در رشته ي زبان و ادب پارسي در اين دانشكده سپري نمود.وي سال ها پس از اين در سال ۱۳۶۹ در آزمون دكتري ادبيات پارسي شركت جست و با رتبه اي بالا در دانشگاه تهران پذيرفته شد.در سال ۱۳۷۱توانست با راهنمایی (( دکتر اسماعیل حاکمی والا ))   از پايان نامه ي خود به نام "رويا – حماسه – اسطوره" دفاع كند.

دكتر كزازي از آغاز نوجواني دل در گرو دنياي دل انگيز ادب پارسي داشته و همواره در كار آفرينش آثار منظوم و منثور بوده كه اين علاقه به فرهنگ گران سنگ ايران را از پدر به يادگار ستانده است.

پاي بندي وي به وا‍‍ژگان كهن اما دل نشين پارسي دري پر آوازه و ستودني است.وي از سال ۱۳۵۴تا كنون در شمار دبيران فرهنگ و ادب در اين مرز و بوم بوده وهم اينك  استاد و عضو هیات علمی دانشكده ادبيات و زبان هاي خارجه وابسته به دانشگاه علامه طباطبايي تهران است.

دكتر گاهي شعر نيزمي سرايد و نام هنري شعري اش "زروان" مي باشد.

استاد با چند زبان اروپايي و از همه بيشتر با فرانسه آشناست و براي گسترش فرهنگ ايران زمين سفرهايي چند به كشور هاي مختلف داشته كه در دراز مدت ترين آنها مدتي را دردانشگاه بارسلون اسپانيا به تدريس ادب پارسي و ايران شناسي و شیعه شناسی پرداخته است.

از ايشان آثار پر شماري در قالب نوشتار(تاليف)- برگردان (ترجمه) - تحقيق و تصحيح به چاپ رسيده است.كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

 

نوشتار


۱-در دریای دری-- قصیده ای در ۲۷۸ بیت در سرگذشت شعر پارسی-- نشر مرکز/ ۱۳۶۸

۲-سراچه ی آوا و رنگ -- در خاقانی شناسی -- انتشارات سمت / ۱۳۷۶

۳-پرنیان پندار -- جستار هایی در ادب و فرهنگ -- انتشارات روزنه / ۱۳۷۶

۴- دیر مغان -- گزارشی از بیست غزل حافظ بر پایه ی زیبا شناسی و باور شناسی -- انتشارات قطره /۱۳۷۵

۵- پند و پیوند -- در اصل جلد دوم (( دیر مغان )) است. در بررسی غزلهایی از حافظ در پایه ی زیبا شناسی و باور شناسی / ۱۳۷۸

۶- رخسار صبح -- در گزارش قصیده ای بلند از خاقانی و نیز شرح زندگی و شیوه ی شاعری او -- نشر مرکز / ۱۳۶۸

۷- پارسا و ترسا -- گزارشی از داستان (( شیخ صنعان عطار )) از خاقانی -- انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی/ ۱۳۷۶

۸- سوزن عیسی -- گزارشی از قصیده ی (( ترسایی )) خاقانی -- انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی/۱۳۷۶

۹- زیبا شناسی سخن پارسی (۱) بیان  -- نشر مرکز/ ۱۳۶۸

۱۰- زیبا شناسی سخن پارسی (۲) معانی -- نشر مرکز/۱۳۷۰

۱۱-زیبا شناسی سخن پارسی (۳) بدیع -- نشر مرکز/ ۱۳۷۳

۱۲- ترجمانی و تر زبانی -- در باره ی هنر ترجمه و شیوه های گوناگون ترجمه-- نشر جامی/ ۱۳۷۴

۱۳-از گونه ای دیگر -- مجموعه ای از چهار مقاله در زمینه ی فرهنگ ایرانی و میراث معنوی آن -- نشر مرکز/ ۱۳۶۸

۱۴- ماز های راز -- جستار هایی در شاهنامه ی فردوسی-- نشر مرکز/ ۱۳۷۰

۱۵- رویا-حماسه-اسطوره -- پایان نامه ی دکتری -- نشر مرکز/ ۱۳۷۲

۱۶- نامه ی باستان -- گزارشی فراگیر از شاهنامه در ۹ جلد -- انتشارات سمت / ۱۳۷۹

۱۷- آب و آینه -- جستار هایی در ادب و فرهنگ -- نشر آیدین / ۱۳۸۴

۱۸- بیکران سبز -- دفتر شعر -- نشر مرکز / ۱۳۶۹

۱۹- تند بادی از کنج -- شاهنامه شناسی -- نشر آیدین / ۱۳۸۶

برگردان

۱-جهان پس از مرگ -- اثر (( سر آرتور کنان دویل )) -- دنیای کتاب/۱۳۶۱

۲- سه داستان -- اثر (( گوستاو فلوبر ))-- نشر مرکز / ۱۳۶۷

۳- ایلیاد -- اثر (( هومر ))-- نشر مرکز / ۱۳۷۷

۴- ادیسه -- اثر (( هومر ))-- نشر مرکز / ۱۳۷۹

۵- تلماک -- اثر (( فنلون )) -- نشر مرکز / ۱۳۶۷

۶- انه اید -- اثر (( ویر ژیل )) -- نشر مرکز / ۱۳۶۹

۷- بهار خسرو -- اثر (( پیترو جیتانی )) -- نشر مرکز / ۱۳۷۴

۸- سیلوی -- داستانی از (( ژرارد ونروال )) -- نشر مرکز / ۱۳۷۰

۹- رویداد های شهر سنگی -- از (( اسماعیل کاداره )) نویسنده ی آلبانیایی -- نشر مرکز / ۱۳۷۰

۱۰- توانهای نهایی آدمی -- از (( کالین ویلسن )) در زمینه ی فرا روانشناسی -- نشر نی / ۱۳۷۲

۱۱- آتالا و رنه -- دو داستان از (( شاتو بریان )) -- نشر مرکز / ۱۳۶۶

۱۲- جهان اشباح -- از (( دنیل همر )) و (( آلکس رودین )) -- در زمینه ی فرا روانشناسی-- انتشارات عطایی / ۱۳۷۰

تصحیح و ویرایش

۱- بدایع الافکار فی صنایع الاشعار -- از (( ملا حسین واعظ کاشفی سبزواری )) نویسنده ی ایرانی قرن ۹ هجری -- در زمینه ی بدیع و تاریخچه ی بدیع نویسی -- نشر مرکز / ۱۳۶۹

۲- دیوان خاقانی -- در ( ۲ ) جلد -- نشر مرکز / ۱۳۷۵

۳- گزارش دشواریهای دیوان خاقانی -- بررسی و گزارش بیت های دشوار دیوان خاقانی -- نشر مرکز / ۱۳۷۸

۴- غزلهای سعدی -- نشر مرکز / ۱۳۷۱

۵- رباعیات خیام -- نشر مرکز / ۱۳۷۱

۶- دیوان میرزا محمد باقر حسینی سپاهانی ( شاعر قرن ۱۱ و ۱۲ ) -- نشر مرکز / ۱۳۷۶

۷- گزیده ای از سروده های شیخ الرییس قاجار ( از نوادگان فتحعلی شاه ) -- نشر مرکز / ۱۳۶۹

سفر نامه

۱- دیدار با اژدها -- سفر دکتر کزازی به چین -- انتشارات قطره / ۱۳۸۰

۲-روزهای کاتالونیا -- سفر دکتر کزازی به اسپانیا -- نشر واژه آرا / ۱۳۷۹

 

در فرجامين سخن براي ايشان از ايزد توانا كاميابي و پيروزي روز افزون خواهانيم.